امروز بعد از قیلوله از دیاری میگذشتم به ناگه چشمم به زنبوری بی عسل افتاد…که وییییییییییز گویان از کنارم بگذشت!

به ناگه یاد گروه گونج در نفت جنوب افتادم…همان ۴گونج بی عسلی که با اجاره ی یک اتاق و زدن یک ستاد انتخاباتی به مدت یک روز در زیتون….به کندو زدند و خیلی زود از گونج به ملکه تبدیل شدند…

یاد آوردم آن عهد را که ملکه ی گونج های فعلی در مسجدسلیمان به امر منشی گری رییس بیمارستات اشتغال داشت! و از همان زمان نسخه پیچیدن را چه نیکو فرا گرفت…

یا گونج دیگر را که مارون را طلق شخصی انگاشته و در آن به نیش زدن به حریفان می پردازد

راستی گونج سوم با زن نشسته گردید؟

گونج چهارم هم که….وییییییییییییییززززززز

و اما گونج پنجم…یاد آن مثل بختیاری افتادم…(لیوه من لیوه در اخوره…!) (برگردانید به فارسی:دیوانه در میان دیواگان می چرخد..!)

لازم به ذکر است…گروه گونج گروهی تمام سیاسی است! که با مدت٢۴ساعت کار انتخاباتی و کسب ۵ پست بخاطر همان ٢۴ ساعت… رکوردی تکرار ناپذیر از خود بر جای گذاشت…و نام خود را در گینس جاودانه کرد

این روزها شنیده میشود گونج ها بازهم هوای مدیرعاملی در سر دارند…گونج را در پستوی خانه نهان باید کرد!

در روزهای آتی از ۵گونج بیشتر خواهیم شنید…